عروس دهه شصت

خاطرات حال وگذشته

عروس دهه شصت

خاطرات حال وگذشته

8-خواهر شوهرانه

اول از همه از اینکه درپست قبلی در باره عروسای دختر عموم زود قضاوت کردم وحرفی را که شنیده بودم زود پخش کردم عذر میخوام واز خدا میخوام  منو ببخشه که ندانسته قضاوت کردم.ماجرا اونجوری نبوده.خواهر شوهر دختر عموم که خانم مسن وساده ای هست اقدام به جمع اوری لباسهای متوفی میکنه .اونم با این تفکر که بچه هاش وشوهرش میبینن وناراحت میشن و میده دست عروسا .اونا هم خوب جوونن وفکر میکنن که باید بذارن بیرون ،که پسر عموم که همسایه روبروی خواهرشه میبینه وازشون میخواد که فعلا همه وسایلو بذارن خونه اونا تا بعد یه کاریش بکنن.............

ولی شال مادرم هنوز یافت نشده ....


خبر دیگه اینکه خواهر شوهرم درتلگرام برای شوهرم پیغام گذاشته برادر عزیزم دلم برات تنگ شده امیدوارم بزودی ببینمت وجالبتر از اون اینکه بعدش یک کلیپ رقص از یک دختر جوان گذاشته.یاد این سریالهای تاریخی افتادم که اطرافیان شاه برای اینکه سوگلی سلطان را از چشمش بندازن دخترکان زیبا را با سلطان آشنا میکردن.

به شوهرم میگم براش بنویس چرا حالا دلت برام تنگ شد.چرا عید نیومدی دیدنمون.چرا نه ماهه سحر خونه تازه گرفته نیومدی دیدنش ....ولی اون دوست داره باسکوت وبی محلی جوابشونو بده.

اونایی که توبلاگفا با من بودن میدونن که شوهرمن بهمن ماه سال گذشته یک در گیری مالی با برادر ناتنی اش که پانزده سال از خودش کوچکتره پیدا کرد واونم رفته واز دست ما شکایت کرده وهنوزم این شکایت ادامه داره .......واین خواهره همینطور الکی با ما سر سنگین شدوقطع رابطه کرد.بس که حسودی ما را میکنه ،کاملا تابلو بود که از خداشه ما بازنده این پرونده باشیم

وبهانه اش هم این بود که من میخوام بیطرف باشم .در حالی که  اصلا هم بیطرف نبود وتا میتونسته سعی کرده ما را تخریب کنه.

نظرات 16 + ارسال نظر
بهمن یکشنبه 7 تیر 1394 ساعت 21:15

سلام زرین خانم عزیز
خیلی خوشحال شدم که بلافاصله توی پست بعدی برداشت اشتباهتون رو به دوستانتون اطلاع دادین .
میدونی ، اقرار به خطا کار سختیه و هر کسی نمیتونه اونو انجام بده و خوشحالم که شما به اون بزرگی و متانت رسیدین
امیدوارم دیگه غم و اندوه سراغ خونه ی شمارو نگیره و همیشه به خوبی و خوشی و جشن و عروسی دور هم جمع بشین . انشاالله

خیلی ممنون برادر عزیز.شرمنده ام میکنید. انشالا برای شما هم شادی باشه

اصل خودتی که خوب و گلی عزیزم

شما لطف داری عزیزم

شهناز پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 23:16

سلام دوباره. اما من 38 ساله شاغل مادر یک پسر 18 ساله و اهل ارومیه و بعد ازدواج ساکن یه شهر اطراف ارومیه .وبلاگ ندارم ولی وبلاگ خوان قهاری شدم

پس همشهری هم هستیم.منم مدت زیادی وبلاگ خون بودم وهستم البته.خوشحالم از آشناییتون

افسانه پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 13:12

سلام، خواهر شوهر شاید فکر کرده یه دلتنگی ساده فایده نداشته باشه، کنارش یه کلیپ رقص هم فرستاده که زودتر نتیجه بگیره، خخخخ

حتما همینطوره.اخلاق برادرشو میدونه دیگه

mahpari پنج‌شنبه 4 تیر 1394 ساعت 11:21 http://mahpari.blogsky.com

آرزو میکنم بره بهشت و آمر یدع بسه
حالا پزشک قانونى چى گفته نتیجه شکایت چى شد؟
خدا به همتون صبر بده.

خیلی ممنون.خدا رفتگتن شما راهم بیامرزد.
فعلا نمیدونم.اگه خبری شد میام میگم.امروز میریم سرخاکش میپرسم

شهناز چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 20:35

سلام علیکم زرین بانوی عزیز خوشحالم که پیدات ون کردم (از طریق نظری که تو وبلاگ آفرین بانو گذاشتین) از خواننده های خاموش تون تو بلاگفا بودم که خدا ازشون نگذره همه چی رو به هم زدن از طریق شماهم ترلان خانم رو هم پیدا کردم ولی انگار دورنا لار عزیز هنوز تصمیم به هجرت نگرفتن به هر حال سلام بنده رو بهشون برسون برم آرشیو این دو ماه رو بخونم که کلی ازتون بی خبر موندم

سلام وصد سلام به شهناز خانم عزیز.این خرابی بلاگفا هر بدی داشته باشه این حسن را داشت که بعضی خواننده های خاموش راروشن کرد.
البته همین که نوشته های ناقابل منو میخونید.باید ازتون تشکر کنم.چه خاموش چه روشن.من خودم چهار سال تمام خواننده خاموش وبلاگای مختلف بودم ولی حالا میگم کاش هر از گاهی یک رد کوچولو از خودم میذاشتم.چون دیدن نظرات برای یک وبلاگ نویس نمیدونید چقدر لذت بخشه.
سلامتون به دورنا میرسونم.اونم خوبه .تا جایی که من مبدونم منتظره بلاگفا درست بشه.
میشه از خودتون سنتون برام بنویسید

دلارام چهارشنبه 3 تیر 1394 ساعت 12:54 http://femo919.blogdehi.com/

آدرس جدید من

حالا عروساش درست خود پسراش که رفتارشونو تعریف کردین هم خوب نبود جای شرم داشت اینهمه تکبر در موقعی که باید خیلی متواضع شده باشن چون مرگ آدمارو به خودشون میاره

البته من اینجا چون کسی نمیشناسدشون قضاوتشون کردم واز رفتارای غیر عادیشون شمه ای گفتم .والا در واقعیت سکوت میکنم. با این حال میدیدم همه مثل من شاکی هستن از دستشون وبیشتر از همه خاله شون .یعنی اوی یکی دختر عموم.نمیدونم اسم این کارشونو بی ادبی بذارم یا تکبر یا اشنا نبودن به روابط اجتماعی!

دلارام دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 21:09

سلام حال شما خوشحالم پیداتون کردم

سلام منم. خوشحالم.تو هنوز نمیخوای کوچ کنی .دلم بر ا نوشته هات تنگ شده

اعظم سادات دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 16:56

سلام گلم
بازم تسلیت میگم
عجب آدمی خب ابراز دلتنگی کن کلیپ برای چی
هرطور شده می خوان یه جور زهرشون رو بریزن
حالا خوبه کارای خودشون باعث ناراحتی وسردی
رفتار همسرتون باهاشون شده
این وسط می خوان شما را اذیت کنن
شاد باشی گلم

سلا م .عزیزم.کل به جمالتون.ممنون از همدردیتون.اره دلم تنگ شده واینا همش مال همسریه.الان اگه اشتی هم بکنن نمیتونن منو اذیت کنن
شما هم شاد باشی

سهیلا دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:51 http://rooz-2020.blogsky.com/

باسلام مجدد
راستی اومدم بگم بااینکه دعوتت کردم دربزم زنانه ی خودمونی اما تشریف نیاوردی هاااا.....
ینی کلن کم پیدا شدی...خواستم بگم حباسم بهت هست زرین جونم

سلام سهیلا جون. قربون حباس جمعت.دیشب اومدم.هم به بزم زنانتون .هم اون پستی که اون دوست عزیز نوشته بودوهممون را ارشاد کرده بود خوندم ولی پیغام هام نرسیدو امروز هم وقت نکرد م دوباره بیام.ممنون از دعوتت.

سهیلا دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:47 http://rooz-2020.blogsky.com/

والا اگه از من میشنفی این کار خواهرشوهری بااون کلیپ مورد دارش قصد داره خودشیرنی کرده و بساط انبساط خاطربرادرش رو فراهم کرده و هرموقع دید برادرش خندید اونوقت اهداف شومش رو به اخوی تزریق کنه...
به هوش باشید زرین جانم
از من گفدن بود آقوووو
این بود تجربه ی خبیثانه ی من
و من الله التوقیف

نه والا انصافا تجربه وهشدار مناسبی بود واصلا هم خبیثانه نبید

tarlan دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 15:29 http://tarlantab.blogsky.com/

براکلیپ رقص خندم گرفت یاد مسافرتتون و فیلم شوهرت افتادم
این خواهر شوهرت خیلی مارموزه از بچگیش همیجوری بوده تا بحال که تجربش هم زیاد شده میبینی آدم عصبی میشه وقتی یهویی محبتشون قلمبه میشه خوبه که شوهرت فهمیده مهم هم همینه.

خانم توت فرنگی دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 12:11 http://pasazvesal.blogsky.com

منم خیلی تعجب کردم از اینکه لباس ها رو ریخنه بودن بیرون!!
کلیپ رقص و سوگلی... چه لزومی داشته تو اون حالت کلیپ بفرسته حالا!!

منم از شدت تعجب اومدم اینجا نوشتم.
نمیدونم از فوت دخترعموم خبر دارن یانه.ولی اگه خبر هم نداشته باشن بازم بی معنی بود............

شکیبا دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 10:38 http://sh44.blogsky.com

سلام

مرضیه دوشنبه 1 تیر 1394 ساعت 08:54

کلیپ رقص خداییش هم چیزی که مردا رو شاد میکنه ومیخندونه همین چیزاس اونم بلده چجوری خودش رو پیش داداشش شیرین کنه .همسر من هر وقت یه همچین چیزایی (مخصوصا ازنوع خنده دارش)داشته باشه به منم نشون میده .خواهر شوهر منم تازگی باشوهرم اشتی کرده وهمش زنگ میزنه وقربون صدقه داداشش میکنه مثلا دیروز تلفنی بهم گفت داداشم رو 100تا ماچ کن از طرف من. خخخخ

آخه بعد از چند ماه بیخبری معنی داره؟
والا من خودم هم از این خوش خدمتی ها براش میکنم واصلا حسود نیستم در این موارد.
شوهر منم میگه مدتی محلشون نذارم قدرمو میدونن. الان همسر شما به اون مرحله رسیده

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.